163
داستان ِ آفرینش
خدا مرد را آفرید
به الگوی ِ خداوندی ِ خودش
مقام ِ خدایی
اجازه نمی داد
که زن خدا باشد
نه/ خطا گفتم
مرد خدا را ساخت
به الگوی ِ مردانه گی ِ خودش
غرور ِ مردانه
اجازه نمی دادش
که خدا زن باشد.
به خدا- مرد ِ آفریده اش
چشم و گوش داد
در حد ِ
بینایی و شنوایی ِ خودش
عقل داد
درحد ِ دانایی ِ خودش
زور داد به او
تا با خدامردان ِ رقیب
زورآزمایی کند.
به او
هفت آسمان بخشید
در فضای محدود ِ بینش و فکرش
عرش و فرش داد
تا
روی آن بلمد و
حکمرانی کند
بر آدم های زمین.
حیف که
خدا- مرد می میرد و
نمی بیند هرگز
خداوندی که ساخت
به الگوی مردانه گی ِ خویش
در هیچستانی دفن می شود
که نمی توان
از هم تشخیص داد
اسکلت های ِ زن و مرد را.
سر تا ته ِ
کهنه کتاب های آفرینش
تکرار ِ
این قصه ی خود ساخته ی
خدا- مردان است.