بەبهانەی کریسمس

ریبوار مسلح

چطورە این ماجراها را در زمینەی اجتماعی-اقتصادی خود ببینیم؟
صرفنظر از اساطیری بودن وجود موسا، عیسا و حتی محمد و خلفا، صحبت از اینست کە “محمد” نام شخص نیست بلکە لقب عیسا و بە معنی “ستایش شدە” و همان مسیح است اما یک مسیح نزدیکتر بە یهودیت و با خدای واحد متناسب با استبداد شرقی!؟

صرنظر از منشأ بابلی-فرعونی تورات …
صرفنظر از رونویسیهای تورات از فرمانهای باستانی “حمورابی” بابلی و رونویسی سنگ-نوشتەهای هیروگلیف داخل اهرام کە هنوز هم هستند و شباهتشان با تورات (و انجیل و قرآن) این گمانە را جامەی حقیت میپوشاند کە این متون مقدس، منشٵ بابلی یا فرعونی دارند….

تورات را میتوان همچون یک مانیفست اواخر بردەداری، فرعونها دید کە ابتکار شاهزادگان اصلاح-طلب فرعونی (از جملە موسی کە طبق اساطیر و افسانە، یک شاهزادەی فرعونی بود) و این “مقدسات” را بر دیوارەهای اهرام نقش کردە؟؟!!

انجیلها را همچون راهنمای حاکمان اواٸل جامعەهای فٸودالی روم غربی و روم شرقی، ببینیم کە بر مبنای همان یکتاپرستی سە وجهی (پدر-پسر و روح القدس) متون انجیلهای مختلف پتروس و لوقا و ماتیوس را نوشتند؟ تثلیث و سەوجهی بودن خدای مسیحیت روم غربی (پدر و پسر و روح القدس) را انعکاس شیوەی حکومتی سە مرکز قدرت امپراتوری:، امپراطور (سیاست)، ارتش(نظامیها) و کلیسا (مذهب) ببینیم؟؟!

تک-خداٸی تورات و قل هواللەاحد اسلام و لم یلد و لم یولد آنرا انکار تثلیث یا تقسیم مقام خداٸی بین سە وجە، یکی خود خدا، پدر عیسا؛ دومی عیسا (پسر خدا؟؟) سومی جبراٸیل یا مریم؟؟ ببینیم و ادامەی سورە: “و لم یکن لە کفوٲ احد”، انکار مقام خداٸی مریم (همسر او و مادر عیسا، یا جبراٸیل روح القدس) معنی بدهد؟؟

قرآن را شبیە تورات ببینیم و حدیثهای ابن هشام و امامان حنفی و شافعی و حنبلی زمان عباسیان را نظیر انجیلها و اصلاحات مسیحیتدر یهودیت، این حدیثها را هم اصلاحات یک نوع مسیحیت شرقی متناسب با استبداد شاهنشاهی کە اسلام نامیدە شد؟؟ مذهبی کە خدایش شراکتی سە عنصر پدر و پسر و روح القدس نیست و خدای واحد متناسب با استبداد شرق میانە و ایران است و با حکومت خودکامەی شاهنشاهان هماهنگی داشت، ؟!؟!

آنوقت، آسانتراست کە پروتستانیزم را در زمینەی اواٸل سرمایەداری اروپا ببینیم.کە قدرت را از کلیسا میگیرد و در قلب هر فرد مٶمن یک مسیحیت فردی قرار میدهد و این، بعدها، همسو میشود با اندیویدوالیسم و لیبرالیسم و سرانجام “جداٸی دین از دولت” میسر میشود؟؟ ؟!

این متد، شاید برای دینهای هند و چین و ژاپن و بقیەهم کارساز باشد؟؟
با این حساب، در جامعەی آیندە کە زمینەی اقتصادی دین ازبین میرود، دین (کلیەی دینها) ابتدا پژمردە و کم کم نابود میشود!
تا نظر شما چەباشد؟!

پیام بگذارید

رفیق فواد مصطفی سلطانی

اتحاد کارگری