پیرامون ارمان فلسطین (حق تعیین سرنوشت ملت فلسطین)

جالل برخوردار

سالها پیش یکی از دوستان سوسیالیست من و از مدافعان سرسخت فرمول دموکراتیک حق تعیین سرنوشت ملت تحت عنوان و یا به بهانه حق تعیین سرنوشت مردم فلسطین و خشونتهای این کشور علیه مردم فلسطین اسراثیل را غده سرطانی خاورمیانه می دانست . این دوست من سوسیالیست هست و نه مذهبی و اسالمی و یا قوم گرا . ایشان این جمله را به مناسبتهای مختلفی تکرار می کرد تا این که یک بار از ایشان سوال کردم که ایا واقعنا تشکیل 23 مین کشور عربی و یا 57 مین کشور مسلمان موضوع و گره گاهای منطقه ای و ژثوپولیتیک منطقه ای خاورمیانه را حل خواهد کرد البته سکوت کرد . موضوع فلسطین و حق تعیین سرنوشت این مردم به یکی از طوالنی ترین و مناقشه امیز ترین پروژهای ملت سازی و دیوار کشی ملی در تاریخ ملت سازی تبدیل شده است چرا که پای دوتا از منحصر به فرد ترین – کهن ترین و البته تمامیت خواه ترین اقوام یعنی قوم یهود از یک طرف و با ضریب چند برابر قوم عربی اسالمی تبدیل شده و هر چند سال یک بار جنون جنگی – کشتار و تخریب عمومی را به بار می اورد . جنگ و تناقض اسراثیل و فلسطین و در طول 70 سال گذشته و اگر چه یک بازی و جنگ محلیست اما ادامه تقسیمات ملی و ملت سازیهای جنگ جهانی اول و پسا جنگ دوم جهانیست که نه تنها حل نشده بلکه بازیگران منطقه ای و بین اللملی را به وسعت شرق و غرب را در خود جای داده است و به معنی کلمه یک جنگ و تناقض فرا ملی و منطقه ای و بین المللی هم هست.

هر دو طرف جنگ کنونی یعنی اسراثیل تا دندان مسلح و نیروهای مسلح حماس البته همچون همه جنگها و تضادهای ملی خود را فرشته و معصوم و صلح طلب و دیگری را شیطان و جنگ طلب فرض گرفته اند. در این شکی نیست که طرف اسراثیل به عنوان یک نهاد دولت ملت مذهبی و قومی تا دندان مسلح بیشترین مسثو لیت و عین حال بیشترین جنایت را مرتکب شده است. دکترین امنیتی اسراثیل در هسته مرکزی انچه که به عنوان موضوع فلسطین هست دکترین امنیتی اسراثیل و یا یطور دقیق تر امنیت مردمان یهودی قرار دارد- این تبیین و تصویریست که دکترین امنیت این کشور و کشورهای غربی به افکار عمومی القاه کرده اند. نهاد دولت ملت اسراثیل یک حکومت قومی مذهبی و احتمالنا زشت ترین و اشکارترین شکل و محتوای ستمگری حکومتی هست که به تسخیر و راندن مردمان بومی فلسطینی از محل زندگیشان مشغول هست – فراخوان و مهاجرت قوم منحصر به فرد تحت ستم و البته پراکنده یهود در چهار گوشه جهان و بر مبنای امتیازات اقتصادی و بازگشت به سرزمین موعود یهود بخودی خود بیان استعمار گری رژیم کنونی اسراثیل هم هست. اما باید به یاد اورد که موضوع و سرنوشت مردم فلسطین و در واقع امر روبنا و یک وجهه مهم از یک موضوع مهمتر فرا منطقه ای و جهانیست – موضوع امنیت مردمان یهود . جوهر و محتوای این مقاله در نقد و علیه دکترین امنیتی اسراثیل هست و این دکترین را مهمترین مانع صلح در اسراثیل می داند اما ان جنبش و افق و ارمانی که موضع فلسطین را بدون امنیت و ارامش مردمان یهود بررسی می کنند اگاهانه و یا نا اگاهانه در جبهه ضد یهودی و یک تبیین قومی از تناقض را مد نظر دارند . تفاوت زیادی هست مابین یک دولت قومی مذهبی یهودی و امنیت و ارامش مردمان یهود- دفاع از امنیت و ارامش مردمان یهود به معنای دفاع از سیاستهای یک دولت قومی یهودی نیست.

ما می دانیم که روندها و روحیات یهودی ستیزی قدرت مندی نه تنها بخشی از هویت ملت دولتهای کنونی در سطح منطقه هست بلکه در بخش قابل توجهی از فرهنگ عمومی در سطح جهان حتی در بخشی از دموکراتیک ترین کشورهای جهان هم هست و چقدر و به چه میزان فرهنگ توطثه گری در سطح منطقه و جهان علیه مردمان یهودی رواج داشته و شکل گرفته است . روحیه ضد یهودی و اسراثیلی حتی در میان جمعیتهای غیر مذهبی در بخشهاثی از جهان و فرهنگهای مختلف نسبتنا قدرتمند هست . دکترین امنیتی و مشت اهنین اسراثیل و ستم گری علیه فلسطینها را با این فرهنگ عمومی ضد یهودیسم توجیه می کند . اما مردم کوچه و خیابان یهودی اسراثیل و بخش چپ ازادی خواه این کشور و جمعیت های یهودی خارج از این کشور متوجه شده اند که وعده دموکراسی برای اسراثیل و مشت اهنین و ستم و دیوار کشی علیه فلسطینیها و همانطور که از جنگ کنونی پیداست انان را محفوظ و ایمن نخواهد کرد چرا که از سوزاندن و خاکستر نابودی حماس و اگر ممکن و عملی باشد نیروثی به مراتب ارتجاعی تر و انتاگونیستی تر رشد خواهد کرد . دکترین خشن امنیتی اسراثیل و حمایت کامل غرب از اسراثیل و علیه مردم فلسطین که ظاهرنا پایه و ریشه بقا جریانات ارتجاعی و فاسد قومی مذهبی این کشور هستند کشور اسراثیل را نه تنها امن نخواهد کرد بلکه دیر یا زود در نتیجه تغییرات ژثوپولیتیک منطقه ای و جهانی این یکه تازی این کشور در سطح منطقه را به پایان خواهد رساند.

دکترین امنیتی اسراثیل و علی رغم قدرت تخریبی و کنترل و دیوار کشی ایدولوژیک و فیزیکی در یک بحران و بن بست قرار گرفته است و جنگ کنونی یکی از پیامدهای این بن بست هست. این جنگ جامعه اسراثیل را پشت سر جناح قومی مذهبی این کشور تحت رهبری اقای ناتاهیتو را نه تنها متحد نخواهد کرد بلکه و بر عکس جامعه اسراثیل را پراکنده و متفرق تر خواهد کرد. بر خالف ان سالهای دور جنگهای ملی دیگر ان نقش متحد و بسیج کننده ملت را از دست داده اند. باد و وزش تغییرات ژثوپولیتک منطقه ای و جهانی در راهند و این روندهای منطقه ای و جهانی در مقابل مشت اهنین و دیوار کشی اسراثیل قرار خواهد گرفت . بحران فلسطین بحران ملت سازی و دکترین امنیتی دولت یهودی هست و همانطور که از سیر وقایع چند دهه گذشته پیداست اتکا به موشک و ارتش و دیوارسازی و نهادهای پر هزینه امنیتی و جاسوسی طویل العرض ابزار و مسیر قابل اتکاهی در تامیین امنیت مردمان یهودی نیست. این دکترین با قبول فرض امنیت یهودیان دکترینی کور و فوبیای امنیتی و یک افق قوم گراثی بیش نیست. انان از فلسطینیها و مردم عرب که باالقوه یک فاکتور کلیدی و شاید تعیین کننده ترین فاکتور امنیت و ارامش مردمان یهودی در یک دولت ملی واحد باشد یک دشمن قسم خورده انتاگونیستی ساخته اند. دکترین امنیتی اسراثیل نتایج معکوس و فاجعه باری حتی برای امنیت مردمان یهود ببار اورده است و اگر طرح و پروژه کوچ دادن یکی دو میلیون از شهروندان فلسطینی غزه به صحرای سیناه تحقق یابد – محاصره دولت یهود تکمیل خواهد شد . صدها هزار و شاید چندین میلیون پناهند و اواره رانده شده فلسطینی و در طی چند دهه گذشته جاثی نرفته اند بلکه انطرف مرزهای سرزمین مقدس در لبنان – اردن – سوریه و احتماالنه در اینده نزدیک صحرای سیناه مصر سرزمین مقدس را محاصره خواهند کرد و این تضمین کننده امنیت و ارامش داثمی اسراثیل و مردمان یهود برای سالها و دهه های اینده خواهد بود ؟؟؟ و این تحول خیره کننده و بی سابقه از نتایج مستقیم و دراز مدت دکترین امنیتی اسراثیل و از سالها پیش از جنگ کنونی شروع شده است. کشور اسراثیل احتمالنا یکی از چند مورد معدود و شاید تنها دولت ملتی باشد که وجب به وجب خطوط مرزی کشور با جهان بیرون و همسایگان را با شبکه های طواللی سیم خاردار و دیوار کشی غیر قابل عبور و سیستمهای کنترل الکترونیک و دیدبانی محبوس و زندانی کرده است و این خبر و واقعه ای خوشایند برای امنیت مردمان یهود نیست. این دکترین نه تنها امنیت مردمان یهود را تامیین نکرده است بلکه انان را در یک حصار امنیتی بی سابقه زندانی و حصر خانگی کرده است.

حق تعیین سرنوشت مردمان فلسطین
موضع فلسطین و حق تعیین سرنوشت این مردمان بر خالف ادعا و ساده نگری تثوریهای دموکراتیک به اصطالح رهاثی بخش حق تعیین سرنوشت ملت یکی از اخرین موضوعهای حل شده ملی در سطح منطقه و جهان نیست بلکه و بر عکس یکی از چند ده نمونهای زنده کنونی بویژه در سطح خاورمیانه و اسیا و افریقا هست و احتمالنا در ایند ه نه چندان دور و در نتیجه تغییرات ژثوپولیتیکی منطقه ای و جهانی همچون زخمی های چرکین کنونی فلسطین و اسراثیل بروز بیرونی خواهد یافت.

به عقیده این نویسنده – تشکیل کشور ی جدید به اسم فلسطین و در میان و دراز مدت تاریخی نه تنها این کانون بحران و تناقض را حل نخواهد کرد بلکه به احتمال قریب به یقیین ابعاد جدید انتاگونیستی تری به خود خواهد گرفت . تشکیل کشور فلسطین ابعاد و اشکال جدید و انتاگونیستی تری با اسراثیل به خود خواهد گرفت و نباید تشکیل چنین کشوری را توصیه و از ان دفاع کرد. از نظر این نویسند تشکیل و استقالل کشور فلسطین و اگر از هلهله و رقص و پایکوبی و هیجانات احساسی چند سال اولیه تشکیل این کشور بگذریم در میان مدت و دراز مدت رابطه فلسطین ها با اسراثیل را پیچیده تر- بغرنج تر و به احتمال قریب به یقیین انتا گونیستی تر خواهد کرد. سیاست و استراتژی جدا سازی و دیوار کشی ملی و ملت سازی تحت عنوان حماسی و دهن پر کن حق تعیین سرنوشت ملی جواب گوی دنیای ادغامی شهرهای مرتبط امروز ی نیست و ان افق و ارمانی که این فرمول به اصطالح دموکراتیک را کو رکورانه و بر مبنای یک افق کوتاه مدت و مقطعی تجویز می کنند در تثوریهای قرن 19 و 18 منجمد شده اند.

چرا که اصوالنه و تجربناه با تشکیل کشور جدیدی اتفاقی نیافتاد و نخواهد افتاد جز تشدید و تعمیق تناقض انتاگونیستی مابین ملل در ابعاد بی سابقه تاریخی. مردم سرکوب شده فلسطین توسط کشور قومی و مذهبی اسراثیل نباید به دنبال حق تعیین سرنوشت و جداثی بروند بلکه و باید در جامعه اسراثیل ادغام و ملحق شوند از طریق الغی هویت قومی مذهبی کشور اسراثیل چرا که این تنها خواست بخش صلح طلب فلسطینیها نیست بلکه بخش زیادی از جامعه اسراثیل و خارج این کشور و افکار عمومی در جهان همسو و این مهم را قابل دست رسی تر و ممکن تر و صلح امیز تر و منطبق با روندهای سیاسی میان مدت و دراز مدت تاریخی می دانند . نفی و رد حق تعیین سرنوشت ملی فلسطینیها و ادغام و ملحق شدن این مردمان در این کشور اسراثیل را دگرگون و غیر قومی و مذهبی خواهد کرد. شهروند متوسط فلسطینی – و نه ایدولوکهای پان عربی اسالمی و پان اسالمیستهای ایرانی – در یک ساختار اسراثیلی شرایط و استاندارهای عالی ترین از زندگی و ارامش را تجربه خواهد کرد. در یک جمله کلید حل موضوع فلسطین نه در استقالل ملی این مردمان بلکه در الغا قومی و مذهبی بودن کشور اسراثیل و ادغام شهروندان فلسطینی در یک پروسه و جدول زمانی چند ساله در جامعه اسراثیل هست و متساوی شدن حقوق فلسطینیها همچون یهودیها در یک دولت واحد ملیست.

اگر چه موضوع سرنوشت شهروندان ستم دیده فلسطین در اسراثیل یکی از زخمهای چرکین به جا مانده از تقسیمات قومی مذهبی پسا جنگ جهانی دوم و قبل تر از ان هست اما فرمول ویژه و بخصوصی در حل موضوع فلسظین وجود ندارد بلکه همان فرمو لی هست که برای کل خاورمیانه قومی مذهب سدق می کند . قدرت گیری شهرهای لیبرالی مولتی اتنیک و کارچرال شهروندی علیه ایدولوژیهای ملی و مذهبی نهاد دولت ملت هست . مشکل و معضل فلسطین و اسراثیل از جنس معظالت کل خاورمیانه هست و اهدا کردن یک دولت و ارتش و نظام دولتی مقتدر از جنس دولتهای مستبد و فاسد خاورمیانه تحت عنوان فرمول دموکراتیک حق تعیین سرنوشت ملت به یک ایدولوژی قومی مذهبی یک خطای استراتژیک و غیر قابل بخشش هم هست چرا که ایدولوژیهای ملی و از این طریق نهاد ملت دولت و در تحلیل نهاثی نهادی ایدولوژیک – انحصا ری و انتاگونیستی با دیگر ملل رقیب بیش نیستن . یک فلسطین استقالل یافته و به حکم تاریخ تضاد اقوام و ملل و استانداردهای دولتی خاورمیانه یک فلسطین قومی و با چاشنی مذهبی بیش نخواهد بود. با این وجود و در طول یک قرن گذشته کم نبودن مردمانی که به درست یا غلط و یا توهم و به دنبال نخود سیاه حق تعیین سرنوشت ملت رفته اند . در صورت چنین سناریوثی و در یک انتخابات ازاد و تحت نظارت نهادهای بین اللملی و در صورت تمایل فلسطینیها به استقالل می توان یک دولت مدنی و سیویک و بدون ارتش و باز بودن مرزها و الغاه و برداشتن همه تعرفه های گمرکی را به فلسطینیها به عنوان اولین نهاد دولت ملت سیویک و مدنی غیر نظامی در خاورمیانه را پیشنهاد کرد. فلسطینیها و در صورت تحقق چنین سیر و روند دولتی می توانند پرچم دار نوینی از اینده خاورمیانه را نشان بدهند که با هیچ ملت و قومی تضاد انتاگونیستی و رقابتی نخواهد داشت . اما در میان مدت و دراز مدت ایده ال ترین – مسالمت امیز ترین و متمدانه ترین شکل حل موضوع فلسطین توصیه ادغام و ملحق شدن شهروندان فلسطینی با حق و حقوق برابر در جامعه اسراثیل در یک پروسه و جدول زمانی چند ساله هست و عمده ترین مانع تحقق این مهم نه فلسطینیها بلکه قومی مذهبی بودن جامعه اسراثیل هست.

وجود شهروندان فلسطینی در اسراثیل و بر خالف تبیین راست گرایان قومی یهود و محافل میلیتانت دست راست غربی نه تنها امتیاز منفی و ضعف برای اسراثیل و مردم یهود نیست بلکه یک گارد و سپر دفاعی برای ان کشو ر هست و از این رو- وجود این شهروندان و از جمله غزه ای و وست بانگ عمده ترین و شاید تنها شانس و فاکتور امنیتی امنیت مردمان یهود در یک تبیین میان مدت و دراز مدت تاریخی در یک دولت واحد ملی هست – اما ظاهرنا یک مشت قوم پرست و پیمان کاران امنیتی و اسلحه فروش رانتی نسخه دیگری برا ی امنیت مردمان یهود تجویز کرده اند.

امنیت و ارامش مردمان یهود و با توجه به انزوا و ستمهای تاریخی و روندهای منطقه ای و جهانی ضد یهود مهم هست اما این مهم نه با دیوار کشی و میلیتاریزم و انزوا بلکه کلید تضمین و امنیت تنها کشوری که بیشترین مردمان یهودی را در خود جای داده است نه در حصار و دیوار کشی ملی بلکه در ادغام جوامع و مردمان غیر یهود در این کشور هست و ادغام شهروندان فلسطین در این کشور در یک پروسه ازاد و برابر به درجات زیادی امنیت مردمان یهود و اسراثیل را تضمین خواهد کرد .
دسامبر

پیام بگذارید

رفیق فواد مصطفی سلطانی

اتحاد کارگری