آذرماه و حافظه جمعی

رضا شهابی

زندان اوین

آذرماه در حافظه جمعی ما یادآور دو رویداد عمده است، یکی سالگرد قتل‌های زنجیره‌ای دگراندیشان و روز مبارزه با سانسور و حمایت از حق آزادی بیان (که شامل آزادی تجمع و تشکل‌یابی مستقل نیز می‌شود). و دیگری روز دانشجو که برای تمام نسل‌ها و در تمام بزنگاه‌های تاریخی نقش مهمی ایفا کرده، و به تعبیری دانشجو وجدان بیدار جامعه بوده است.

امسال روز دانشجو در حالی فرا رسیده که شاهد اخبار مکرر اعدام، به ویژه اعدام جوانان معترضی هستیم که باید در کلاس درس مشغول تحصیل باشند، اما به جایش جان خود را به جرم مطالبه‌ی زندگی شایسته از دست دادند. این روزها نیروی سزکوب زنان در لوای جدید وارد میدان شده، و به رغم هوشیاری افکاری عمومی و مقاومت پراکنده، باز هم شاهد همان روال سرکوب علنی زنان در محیط‌های عمومی و دانشگاه‌ها هستیم.

روز دانشجو در حالی فرا رسیده که در این مدت، دانشگاه کانون انواع و اقسام سرکوب و جراحی و حذف و اخراج شده است. دانشجوی دهه هشتادی که باید با خیال آسوده و ذهنی کنجکاو به شناخت خود و محیط میرامون بپردازد، در عوض به هر سو نگاه می‌کند، با محرومیت و بحران معیشت، جنگ‌افروزی و دیگرهراسی، و حکایت یکسان سرکوب، زورگویی و لگدمال کردن زندگی مواجه می‌شود. تازه دانشجویان بخش کوچکی از دهه هشتادی‌ها را تشکیل می‌دهند، و ما نسل‌های قبلی بیش از هر چیز نگران آینده‌ای هستیم که از تمام جوانان دهه هفتادی، هشتادی، و دهه نودی دزدیده شده است.

با این حال، همین امروز نیز نیرویی برای حمایت از زندگی و کرامت انسانی در جریان است. کارگران و‌ دیگر مزدبگیران، شامل پرستاران معلمان، و بازنشستگان، در جهارگوشه‌ی این سرزمین، در حال دفاع از حق انسانی و زندگی شرافتمندانه هستند. اگر دستگاه حاکم اقدام به سرکوب خشونت بار کارگران ذوب آهن اصفهان درون محیط کار می‌کند (اقدامی که حتی در جهارچوب قوانین فعلی نیز غیرقانونی است)، به این خاطر است که مطالبه‌گری آنها میدان مبارزه علیه همان نیروهایی است که زندگی را برای نه فقط طبقه کارگر بلکه همه اقشار و‌ گروهای محروم و‌ تحت ستم ناممکن ساخته، و دورنمای زندگی شایسته را برای دانشجویان و جوانان امروز هر چه تیره تر کرده است.

با کمی دقت، دانشجویان می‌توانند تلاش برای آینده‌ی بهتر و بهروزی خود را در آینه‌ی موج اعتراض‌ها و اعتصاب‌های جاری ببیند، و همانطور که همیشه آگاهانه در برابر تمام اشکال تبعیض، بهره‌کشی و نابرابری ایستاده‌اند، امروز نیز جایگاه حقیقی خود را دوشادوش مبارزه‌ی مادر و پدرها، و مادربزرگ و پدربزرگ‌های خود ببینند.

از سالها پیش فریاد اتحاد دانشجو، کارگر، معلم، پرستار، و تمام مزدبگیران و زحمتکشان در دانشگاه و خیابان طنین انداخته و موجب هراس دستگاه حاکم بوده است.

در یک سال گذشته حلقه‌های پیوند میان مبارزات زنان، جوانان، اقلیت‌های ملی و قومیتی، و مبارزه‌ی کارگران اهمیت و ضرورت خود را دوچندان نشان داده، و در این میان دانشجویان، که عمدتا همان فرزندان کارگران هستند، نقش مهمی به عهده دارند. آنان می‌توانند حلقه واسط بین دو شعار این سالیان باشند:

نان کار آزادی

زن زندگی آزادی.

رضا شهابی،

۱۶ آدر ۱۴۰۲، زندان اوین

پیام بگذارید

رفیق فواد مصطفی سلطانی

اتحاد کارگری