چند کلمه با همه!

سوسن بهار

جنگ جهانی دوم [تاریخ جنگ جهانی دوم] - YouTube

با وجودیکه در مورد جنگ جهانی و فاشسیم از همان کودکی و در خور فهم ما خانواده کار آگاه گرانه کرده بودند و جدا از توضیح ما را به تماشای فیلم هایی چون(با من از گل ها بگو)برده بودند. وقتی که در سن ۲۴ و اندی ساله گی به سوید آمدم. توجهم به فیلم های گوناگونی که آن موقع تعداشان هم کم نبود در مورد جنگ دوم جهانی جلب شد. سوالی که مرتب در ذهنم تکرار می شد این بود:‌یعنی هیچکس از مردم خود آلمان نبود که در مقابل فاشیسم بایستد؟‌یعنی همه مردم نازیست شده بودند؟ به جواب این سوال به دنبال تحقیق کمی که مقدور بود رسیدم و فهمیدم که چرا بوده اند. و حتی اسامی سوسیالیست های آلمانی که در این راه جان داده اند روی مدارس عالی و دانشگاه هایی گذاشته شده. از وقتی که مساله فلسطین را شناختم باز این سوال برایم مطرح شد: چطور ملتی که خود این قدر رنج کشیده از خانه و کاشانه ی خود رانده شده جطور می تواند عین همان کار را ( که در جنگ اخیربد تر از آن را) با ملتی دیگر بکند.

این سوال هم خوشبختانه با موضع گیری قاطع برخی از قربانیان جنگ دوم و خانواده هایشان و با محکوم کردن عملکرد دولت اسراییل پاسخ گرفت. چه در بخث های فیس بوکی چه در بحث های حضوری با جمع های متجانس اما دندان بر هم ساییده ام که چگونه منافع حقیر گروهی و فردی می تواند چشم آدم هایی را به روی جنایت و رنج انسان های دیگر ببندد؟‌اگر درست باشد و به توان از ترم (موج سوم) اسم برد فعلا اسم دیگری به نظزم نمی آید!‌موج سومی که نه حماس را به حرمت و شرافت مردم فلسطین و ذات شریف کودکی می بخشد و چشم بر روی عمل وحشیانه ی تروریستی می بندد و نه به نام پر طمطراق مبارزه با تروریسم از ترور دولتی جنایت علیه بشریت؛ از بین بردن دست آوردهای جامعه بشری در زمینه رعایت حقوق انسانی و مصون ماندن کودکان؛ بیماران؛ و مردم بی سلاح در جنگ ها حمایت می کند؛ همین الان در جلوی چشم همه ی ما در سراسر جهان قرار دارد. این که ما به ازای دفاع از حق تعیین سرنوشت مردم فلسطین و اعتراض به جنایت و جرم برای برخی به دفاع از حماس می انجامد همانقدر قابل نکوهش و مردود است که به نام محکومیت عملیات تروریستی به دامن صهیونیزم و ناتان یا هو آویختن. راستی این قدر سخت است که به نیروی انسانی متکی شویم و هر دو را محکوم کنیم و با زبان به اعتراض گشودن و عمل جمعی اجازه ندهیم در پیش چشمان گریان و ناباورمان مثل بازی های ایک باکسی بدن های غرق به خون کودکان از زیر آورا تیکه تیکه بیرون کشیده شود و اخبار رسانه های متعارف تبدیل به نمایاش وحشت و هیجان برد و باخت شود؟ راستی نمی توان انسان بود؟ امپاتی داشت؟‌

سمپاتی نشان داد و هر گونه عمل ضد انسانی و گریهی را ممنوع کرد در کنار مردم ایستاد؟ چه آن اسراییلی که برای گذاران یک روز خوب به محلی می رود و جانش را تروریزم می گیرد چه ملتی که مثله می شود؟‌آقایان و خانم هایی که دمکراسی و حقوق بشر مثل نقل و نبات از دهنشان می ریزد؛ یا مثل نخود و کشمش آجیل مشکل گشا ته جیب هایشان ذخیره است که به موقع به این و آن تعارف ش کنند؛ این قدر در درک این مساله عاجزند؟‌که کشتی دمکراسی معبودشان بر دریای خون هرگز نمی تواند لنگر بیاندازد؟‌پاسخ در بسیاری موارد نه است! آن ها می دانند که چه می کنند؛ وظیفه ما اما این است که برای بسیاری دیگر توضیح بدهیمُ با زبان؛ قلم و عمل و قدم نشان بدهیم که چاره کجاست/ بسیاری به دلیل عدم آگاهی و تنها با درکی صوری و سطحی به دام تبیین های غیر انسانی می افتند. به نظر من یک وظیفه ی عاجل همه ما به یمن وچود انفورماتیک و امکان خبر و تجلیل رسانی از مردم به مردم که فیلترینگ رسانه های متعارف را دور می زند و صریح و آشکار به بیان واقعییت ها می \ردازد.همین بیان واقعیت و یار گیری به نفع انسان و شکست و ایجاد گسست و سکته انداخت در اوزان صاجبان زر و زور است. اهداف جنگی صرف عمل جنگ نیست یک کمپین روانکاوانه و آماده کردن مردم برای پذیرش این مصبیت به مثابه تنها راه نجات نیز هست. می بایست در مقابل این شعبده بازی و از کلاه به عوض خرگوش سفید زیبا یا کبوتر سمبل صلخ افعی و تمساح بیرون آوردن حضرات ایستاد . توضیح داد. جدل فاخر کرد به دنبال همراه کردن دیگران از طریق اقناع کردن بود. صرف موضع گیری و به جان هم افتادن و یک جنگ بی سلاح بین تفکر ها و عملکرد انسانی راه انداختن بدون تردید تاثیر معکوس می گذارد.

دشمنی کور جریانات راست افراطی با چپُ؛ عرب ستیزی آریایی؟ همراه با قسم حضرت عباس خوردن و فراموش نکردن امید به خدا از اجزای این جنگ روانی برای آماده کردن بستر و توجیه جنایت است. در مقابل این برخورد های نازل که از فلسطین به عرب می رسد از عرب به جمهوری اسلامی و از آن جا به دوستی اسراییل و سمبل آریایی و پادشاهی و خود به شدت مذهب زده؛ خرافاتی و عقب مانده است باید جانانه اما غیر هیستریک ایستاد. جواب لمپنیسم را با فحاشی نباید داد. مساله لوث می شود. به نظر من بیان صریح واقعییت ها؛ برجسته کردن و اعتماد به نفس موج سوم؛ امید به توانایی برای تغییر را در دل ها نشاندن و تا آن جا که ممکن است از این طریق بر اذهان تاثیر گذاردن؛ حرمت نفس را بالا بردن و مرز های محدود منافع گروهی را پشت سر گذاشتن و یک \ پارچه عمل کردن قطعا در نوشتن تاریخ دست خواهد برد . دیگر انسان هزاره ی بعدی مثل من برایش سوال نمی شود یعنی کسی نبود؟ جلوی این ها بایستد؟ وقتی که هستیم و هستند چرا شاخص نباشیم؟‌چرا حرف آخر را ما نزنیم که میزنیم اما آن ها به نفع خود ویراستاریش می کنند.( هر جا که پیروز می شویم) آرزوی من این است که همه بتوانیم انسان بغل دستی را در این گونه موارد همدل و هم قدمی بدانیم که آدرس را عوضی رفته است و بتوانیم از هم توان بگیریم. به نظر من این کار دشوار تر از جنگ کلامی هیستریک نیست. من امیدوارم و می دانم که این مردم بی لبخند روزی گل قهقه از لبانش مثل فواره های شور وشعف بیرون خواهد ریخت اگر ما فراموش نکنیم که کی هستیم. احساساتیهستم؟

رویا پردازی می کنم؟‌شاید این گونه تصور شود. اما من تنها رویا پرداز خوشبختانه نیستم. بت آی ام نات ذ اونلی وان!‌ و این یعنی می توان و باید. جلوی کودک کشی را گرفت/ در مقاله ای از آقای رامین کامران خواندم که چگونه حنگ اخیر به اسراییل ضربه زده است و تمامی ترم هایی را که اسراییل به جمهوری اسلامی نسبت میداده از جمله کودک کشی که البته بنا به ایشان جمهوری اسلامی صفت ممیزه کودک کشی را ندارد؟‌ این جمله معترضه را باید عرض کنم جمهوری اسلامی در بطن و تار و پود نظام عفونی اش کودک ستیز و ضد کودک و کودک کش بوده و هست تا زمانی که به تواند به حیات ننگینش ادامه دهد؛ خواهد بود. از فرستادن کودکان به جنگ بین ایران و عراق گرفت تا طرح های بسیج دانش آموزی ُ‌اسکان دادن کودکان کار و سرباز گیری و نیروی سرکوب تعلیم دادنُ که در جنبش انقلابی سال پیش هم به وضوح دیده شد گرفته؛ تا اعدام کودکان؛ تقلیل سن بلوغ؛ تبعیض جنسیتی و کودک همسری اذیت و آزار کودکان در خانه و مدرسه طبق تعلیمات دینی که حد تنبیه را نمردن طفل در قوانیین فقعی ۶۲۳-۶۲۵ تعیین می کند؛ تا قانون جزا و سانسور شدید ادبیات کودک؛ تفکیک جنسیتی کتاب های درسی و هزاران مصبیت دیگر اعتیاد خود کشی در بین کودکان؛ کودکان کار در تمامی زوایای جامعه کودکان جان کوچک می کاهند مورد اصابت گلوله قرار می گیرند؛ زندانی می شودند و…. می توان و باید علیه کودک کشی و به انقیاد کشیدن کودکان از هر سویی که باشد ایستاد حتی اگر رویا به نظر بیاید به قول لیکتن هیوز: رویا ها تو از دست نده اگر رویا ها تو از دست بدی زمین بیابان برهوتی میشه که….
خب این هم چند کلمه از مادر بزرگ داماد.

پیام بگذارید

رفیق فواد مصطفی سلطانی

اتحاد کارگری