وقتی فولاد خوزستان علیرضا منصوریان را کنار گذاشت و به خوان ایگناسیو مارتینس روی آورد، هدف و امیدش این بود که بر پایه دانش این مربی اسپانیایی به اوضاع تیره خود در لیگ برتر فوتبال کشور پایان بخشد، اما چهار ماه بعد از آغاز به کار وی و در پایان هفته یازدهم از لیگ بیست و سوم این هدف به هیچ روی حاصل نیامده و این تیم به ته جدول ردهبندی رفته است.
شاید هم سران فولاد در برکناری «علی منصور» آنقدر عجله و اصرار داشتند که نتوانستند روی رزومه مارتینس به اندازه کافی تمرکز و آن را ارزشگذاری کنند. آنچه این مدیران از نظر دور نگه داشتهاند، این است که مارتینس به رغم داشتن پیشینه کار در چهار – پنج باشگاه لالیگا و حضور در لیگهای یکی، دو کشور عربی خاورمیانه و گذاشتن 59 بهار از زندگیاش و 25 سال کار در حرفه مربیگری هرگز هیچ جامی را نبرده است.
قرار نبوده و نیست که او در فولاد هم با توجه به شرایط بد روحی این تیم و دشواریهای فراوان لیگ برتر ایران به قهرمانی برسد و چنین توقعی از او اصلاً وجود ندارد اما وقتی یک مربی به کرات از جامها دور میماند و عادت به تماشا کردن آنها یافته (و نه تصاحب آنها) هر تیم استخدامکننده او باید مراقب باشد که اگر هدفش نجات خود و فرار از گرفتاریها است، رویکرد به مربیای با این خصوصیات اگر تضمینی بر یک ناکامی حتمی نباشد، ضمانتی برای رسیدن به توفیق و اهداف مورد نظر هم نخواهد بود.